اقسام عبادت در کلام دکتر رفیعی

ساخت وبلاگ
1- عبادت جسمي دارم. يعني براي گوش است، چشم است، دست است، پا است. 2- عبادت قلبي دارم. يعني كارهايي در قلب ما باشد اين عبادت است. 3- عبادت فكري داريم. 4-عبادت اقتصادي داريم. 5- عبادت اجتماعي داريم. 6- عبادت سلبي داريم. يعني هيچ كاري انجام نمي‌دهي و عبادت مي‌كني.

1- عبادت جسمي؛ اين جسم، غير از نماز را مي‌گويم. اينكه جاي خود است. مثال مي‌زنم، اگر به قرآن نگاه كردي عبادت است. كار سختي نيست. آقا در مسجد نشستم دارند قرآن مي‌خوانند، من اصلاً سواد ندارم. يا حال خواندن را ندارم. همينطور به قرآن نگاه مي‌كنم. نگاه به قرآن عبادت است. ايام نوروز و عيد است، به پدر و مادرت سر مي‌زني. همينطور به پدرت نگاه مي‌كني، اين عبادت است. اين خرج ندارد، آسان است. نگاه به عالم مي‌كني، اين عبادت است. «وَ النَّظَرُ إِلَى الْأَخ‏» (بحارالانوار/ج38/ص196) نگاه كردن به برادر ديني، افراد مؤمن در جامعه به خاطر خدا، اين عبادت است. پس عبادت جسم را مثال زديم. عبادت چشم است.

بنده منبر رفتم. جنابعالي داريد حديث مي‌خوانيد، يك نفر دارد نصيحت مي‌كند. يك شعر پر محتوا را مي‌خواند. ما گوش مي‌دهيم. استماع موعظه عبادت است. هزينه هم ندارد. شما در ماشين مي‌رويد، ترافيك‌هاي تهران هم طولاني است. راديو قرآن را باز كردي، قرآن گوش مي‌دهي. اين عبادت است. عبادت گوش است. اگر او مي‌خواند و شما هم بگويي، اين عبادت زبان مي‌شود. «لا اله الا الله»، «سبحان الله»!

روايتي در بحار داريم كه يهودي‌ها و منافقين در ذهن مسلمان‌ها شبهه ايجاد مي‌كردند، مسلمان‌ها به هم مي‌ريختند.الآن هم بعضي گرفتار اين مسأله هستند. پاي اينترنت مي‌نشيند. يا شبكه‌ي ماهواره را مي‌زند. با يك شبهه‌اي ذهنش بر هم مي‌ريزد. خدمت رسول خدا آمدند و گفتند: يا رسول الله! ما با شبهاتمان چه كنيم؟ مي‌دانيم حرف ما درست نيست، ولي ذهنمان را مشغول كرده است. شبهه اينطور است كه اگر شما عسل مي‌خوري، كسي بگويد: عسل تلخ است، احساس تلخي مي‌كني. حضرت فرمود: يك چيزي به شما ياد بدهم كه شبهات اذيت‌تان نكند. گفتند: بله يا رسول الله! فرمود: «الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِه‏»(بحارالانوار/ج45/ص206) صلوات بر محمد و آل محمد. شما پشت فرمان مي‌توانيد عبادت كنيد، چون موعظه گوش مي‌دهي، عبادت است. به پدر و مادر نگاه مي‌كني، عبادت است. صلوات مي‌فرستي، عبادت است. شب زير آسمان مي‌ايستي و به ستاره‌ها نگاه مي‌كني و مي‌گويي: خدايا چه خلقتي داري؟ به زبان فارسي مي‌گويي. اگر عربي بلد بودي، مي‌گويي: «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهار» (بقره/164) اينها همه مصاديق عبادت مي‌شود.

يك مورد ديگر هم در عبادت جسمي بگويم كه بينندگان ببينند گاهي كار چقدر آسان است. رسول خدا فرمود: «علي اخبركم بايسر العباده» بگويم: آسان‌ترين عبادت چيست؟ «و اهونها علي البدن» خيلي براي بدن راحت است. فرمود: «السَّمْتِ وَ حَسَنَ الْخُلُق‏» سكوت و خوش اخلاقي! سكوت عبادت است. خوش اخلاقي عبادت است.اين روايت در محجة البيضاء است. پس يكي از اقسام عبادت، عبادت جسمي شد.

دست يك نفر را مي‌گيري و به آن طرف خيابان مي‌بري. امام سجاد در كوچه‌هاي مدينه مي‌رفت، سوار اسب بود. عده‌اي هم پشت سر او بودند، يك كلوخي وسط كوچه بود. پياده شد، كلوخ را برداشت و يك طرف انداخت. آقا فرمود: اين عبادت است. يك پوست موزي جلوي راه بچه‌ها در كوچه است، برمي‌داري. پس عبادت جسمي چشم دارد. گوش دارد، زبان دارد و همينطور كه مثال زدم.

قسم دوم عبادت، عبادت قلب است. قلب هم عبادت دارد. در روايت داريم، محبت اهلبيت در هر قلبي باشد، عبادت است. من امام حسين را دوست دارم. من اصلاً نتوانسته‌ام مشهد و كربلا بروم، اما امام حسين و امام رضا را دوست دارم. اين خودش يكي از عبادت‌هاي بسيار مهم است. من از دشمنان اهلبيت بدم مي‌آيد. من مي‌شنوم مثلاً در فلان منطقه‌ي دنيا دارند مسلمان‌ها را قتل عام مي‌كنند، ناراحت مي‌شوم. من مي‌شنوم كه يك جايي كه مسلمان را سر بريدند. به خانه‌اش حمله كردند. ناراحت مي‌شوم يعني احساس انزجار مي‌كنم از كسي كه آن كار را كرده است. اين هم تولي و تبري است. پس عبادت قلبي هم داريم.

عبادت فكري؛ ما در فكر هم عبادت داريم؟ بله! حسن ظن به مردم عبادت است. تا كسي خانه خريد، نگويي: از كجا آورد؟ تا كسي تصادف كرد، حتماً يك گناهي كرده بود، تصادف كرد. تا ورشكست شد، حتماً مال مردم را بالا كشيده است. نه! حسن ظن به مردم، عبادت مي‌شود. نقطه‌ي مقابلش «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم‏» (حجرات/12)

تفكر؛ جنابعالي يك گوشه‌اي نشستي، عصر جمعه است، هيچ كاري هم نمي‌كني. ما الآن چهل سالمان است.چند گناه كرديم؟ چقدر عبادت كرديم؟ چقدر توشه اندوختيم؟ پشت سر چه كساني صحبت كرديم؟ من در حالات يكي از فرماندهان شهيد كه ما مديون همه‌ي اين شهدا هستيم، خواندم ايشان يك برگه‌اي درست كرده بود، به زيردستانش داد. ايشان فرمانده بود. بالاي اين برگه نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» يعني خودتان را محاسبه كنيد، قبل از آنكه ديگران شما را محاسبه كنند. سي چهل مورد گزينه نوشته بود. مثلاً غيبت، دروغ، قضا شدن نماز صبح، نگاه به نامحرم، مي‌گفت: اينها خصوصي است، به كسي نشان ندهيد. افشاي گناه حرام است. پيش خودتان نگه داريد، تا يك دروغ گفتيد، يك علامت بزنيد. تا يك روز صبح نمازتان قضا شد، علامت بزنيد. عصر جمعه كه مي‌شود، اين برگه را باز كنيد و بشماريد. دو تا دروغ، سه تا غيبت، دو تا نگاه به نامحرم، قضا شدن نماز صبح، در مجموع 15 گناه مي‌شود. در يك هفته من 15 گناه كردم. آنوقت خودتان را محاسبه كنيد. استغفار كنيد، هفته‌ي ديگر بگوييد: خدايا انشاءالله كنار مي‌گذاريم. ممكن است هفته‌ي ديگر كه باز مي‌كنيم، ممكن است 18 تا شده باشد، ممكن است 12 تا شده باشد. اگر 12 تا شده باشد، آدم خوبي هستي. پس تفكر و انديشه هم عبادت است.

مورد چهارم، عبادت اجتماعي است. عبادت اجتماعي        را كلي و براي هميشه‌ي سال عرض مي‌كنم. روايتش را هم اينجا نوشتم. امام باقر(ع) فرمود: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» مهم‌ترين اعمال نزد خدا كه عبادت است، «إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (كافي/ج2/ص189) شما مسلماني را شاد كنيد. خوشحال كنيد. «وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (وسايل‌الشيعه/ج16/ص349) خدا به چيزي بهتر از شاد كردن مؤمنين عبادت نشده است. البته ادخال السرور با لغو و لهو و دست انداختن و تمسخر فرق مي‌كند. ادخال السرور اين است كه شما به كسي كه جهيزيه مي‌خواهد، مشكل مالي دارد، اقتصادي دارد، كمك كني. يا نه شما مي روي به خانه‌ي پسرعمويت كه تازه ازدواج كرده است، يك سري مي‌زني و يك كادويي مي‌بري. چقدر خوشحال مي‌شوند! اين ادخال السرور است. صله‌ي رحم، ادخال السرور است. احوال هم را پرسيدند، در جشن‌ها همديگر را دعوت كردند. پس اين عبادت، عبادت اجتماعي است. يك بخشي از عبادت اجتماعي امر به معروف است، نهي از منكر است. يك بخشي مشورت كردن است. مشورت دادن به ديگران است. اين هم عبادت اجتماعي است.

مورد پنجم عبادت مالي است. همان زكات و صدقه و كمك به مردم و رفع نياز از مردم است كه در روايات ما روي اين تأكيد شده است.

اما مورد ششم كه عبادت سلبي است. گاهي هيچ كاري نمي‌كنيم و اين عبادت مي‌شود. نمونه‌هايي فراواني هم در منابع روايي ما دارد، من يك موردش را با يك داستان خدمت شما عرض مي‌كنم. شخصي خدمت امام باقر(ع) آمد. گفت: يابن رسول الله من يك آدم كم عملي هستم. زياد نماز بخوان و زياد روزه بگير، نيستم. واجبات را انجام مي‌دهم. ولي دو ويژگي دارم. يكي عفت شكم است، يكي عفت قواي جنسي است. يعني حرام نمي‌خورم، از راه حرام هم غرايزم را ارضاء نمي‌كنم. آيا اين كار من عبادت است؟ آقا فرمود: اين بالاترين عبادت است. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ» (كافي/ج2/ص79) قرآن به جوانان مي‌فرمايد: اولاً ازدواج كنيد. خدا به جوان‌ها نمي‌گويد ازدواج كنيد. به مردم مي‌گويد: جوان‌ها را زن بدهيد. دخترها را شوهر بدهيد. اين وظيفه‌ي اجتماعي است. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُم‏ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ» ايامي جمع اَيّم است. اَيّم آدم بدون زن است. بدون شوهر است. «وَ أَنْكِحُوا» مردم، شما بي‌زن‌ها و بي‌شوهرها را همسر بدهيد. بعد مي‌فرمايد: اگر به هر دليلي زن پيدا نكرديد، مجوز گناه است، مجوز حرام است، خيلي‌ها اين را مي‌پرسند. آقا من سي سال سن دارم، ازدواج نكردم. آيا اين مجوز مي‌شود كه همسر پيدا نمي‌شود، كسي خواستگاري من نمي‌آيد، يك آقا پسر زن پيدا نمي‌كند، مرتكب حرام شود؟ نه،قرآن مي فرمايد: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحا» (نور/33) آنهايي كه همسر پبدا نمي‌كنند، بايد عفت بورزند. لذا نگاه يك جوان به نامحرم مي‌افتد، چشمش را پايين مي‌اندازد.كاري هم نكرده است. فقط سرش را پايين انداخت، اين عبادت مي‌شود. در جلسه‌اي غيبت مي‌شود، بلند مي‌شود. آقا خداحافظ! طوري كه ناراحت هم نشوند و به هم بريزد. يك تذكري هم مي‌دهد و بلند مي‌شود. همين قدر كه بلند مي‌شود، اين عبادت است. ترك گناه خود عبادت است. پس ملاحظه فرموديد، دايره‌ي عبادت در اسلام خيلي گسترده است.

کشکول...
ما را در سایت کشکول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sany61o بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 7:04